اَسْلَعبنشُرِيكبنعوف تميمى: از تيره بنىالاعرج[1]، ساربان پيامبر
ابنسعد، نامش را ميمونبنسنباذ، و اسلع را لقب او مىداند.[2] وى ساربان پيامبر(صلى الله عليه وآله) و از خادمان او بود.[3] آيه تيمّم درباره او نازل شده[4] و تنها روايت منقول از او، درباره چگونگى تيمّم است. ابنحبّان نيز در كتاب الثقات از او نام بردهاست.[5]بنا به روايتى از خود وى، در يكى از سفرها كه ساربان پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود، شب هنگام محتلم شد و بهسبب سرما از بيم بيمارى و مرگ، غسل نكرد و چون نمىخواست در آن حال شتر پيامبر را هدايت كند، اين امر را به مردى از انصار واگذاشت و خود پس از گرم كردن آب و غسل كردن به پيامبر و يارانش پيوست. وقتى رسول خدا، علّت تأخيرش را جويا شد، ماجرا را شرح داد، آنگاه آيه 43 نساء/4 نازل شد[6]: «...واِن كُنتُم مَرضى اَو عَلى سَفَر اَوجاءَ اَحَدٌ مِنكُم مِنَ الغائِطِ اَو لـمَستُمُ النِّساءَ فَلَمتَجِدوا ماءً فَتَيَمَّموا صَعيدًا طَيِّبـًا فامسَحوا بِوُجوهِكُم واَيديكُم اِنَّ اللّهَ كانَ عَفُوًّا غَفُورا» براساس اين آيه، ازمؤمنان خواسته شد در صورت نياز به غُسل* چنانچه بيمار يا مسافر بودند يا آب كافى نداشتند تيمّم* كنند.
بنابر روايت ديگرى از خود او، پيامبر فرمان حركت داد و او مشكل خود را مطرح كرد، آنگاه آيهپيشين نازل شد و پيامبر، روش تيمم را به او آموخت[7] و پس از آنكه به آب دست يافتند، از او خواست غسل كند.[8]
منابع
الاصابة فى تمييز الصحابه; البداية والنهايه; تاريخ مدينة دمشق; الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور; الطبقاتالكبرى; كتاب الثقات; المعجم الكبير.مهران اسماعيلى
[1]. الدرالمنثور، ج2، ص547; تاريخ دمشق، ج4، ص312.
[2]. الطبقات، ج7، ص46.
[3]. البداية و النهايه، ج5، ص251; الاصابه، ج1، ص212.
[4]. الدرالمنثور، ج2، ص547; المعجمالكبير، ج1، ص299.
[5]. الثقات، ج3، ص20.
[7]. الدرالمنثور، ج2، ص547; المعجم الكبير، ج1، ص298ـ299.
[7]. الدرالمنثور، ج2، ص547; المعجم الكبير، ج1، ص298ـ299.
[8]. الطبقات، ج7، ص46.